وبگاه هیئت رهروان حجت (عج) به نقل از ایکس شبهه : البته که شیعه و سنّی با هم برادری دارند. کافیست که امروز اهل تشیع و اهل تسنّن به دور از تعصبات غیر منطقی، شعارهای بیمحتوا و تحریک کننده، جوّها و اختلاف افکنیهای دشمنان اسلام و مسلمین، لحظهای با خود خلوت کرده و بیاندیشند که بین خود برداری دارند یا خیر؟ وجوه برادری دینی کدام است که در اینها نیست و اساساً چرا نباید برادری داشته باشند و اگر این برادری را تقویت کنند چه میشود و اگر تضعیف شده و سبب افتراق یا حتی درگیری با یک دیگر گردد چه میشود و به نفع کیست؟
دو برادر تنی، فقط در نسبت والدین اشتراک دارند و چه بسا در بسیاری از موارد با یک دیگر متفاوت داشته باشند و حتی اختلافات اساسی اعتقادی بین آنها وجود داشته باشد؛ مگر انبیا و اولیایی که نه تنها برادرانشان، بلکه حتی همسر یا فرزندشان درست نقطه مقابل آنها قرار گرفتند کم بودند (مثل حضرت نوح و فرزندش – حضرت لوط و همسرش – حضرت آسیه با همسرش فرعون – حضرت یوسف با برادرانش – امام حسن و امام جواد علیهماالسلام با همسرانشان – امام حسن عسکری علیهالسلام با برادرش و ...)، و مگر در این عصر مشابه آنها را در خانوادههای مؤمن کم دیدهایم.
از این رو، همانطور که خداوند متعال به حضرت لوط (ع) فرمود که آن فرزندت از اهل تو نبود، چرا که به کفر و شرک گرویده بود ، ملاک «برادری» در اتحاد روحی و اعتقادی میباشد که جهت دهنده در مواضع (اخلاق)، تدوین و تبیین کنندهی خط مشی زندگی است و ترسیم کننده ساختار فردی و اجتماعی میباشد.
از این رو خداوند متعال در کلام وحی فرمود که مؤمنین همه با هم برادرند، هر چند که ممکن است اختلافاتی بین آنها باشد و باید نسبت به مرتفع نمودن آنها و اصلاح بین خود اقدام نمایند تا قابلیت و ظرفیت بهرهمندی از رحمت الهی در آنها افزایش یابد:
«إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَیْنَ أَخَوَیْکُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ» (الحجرات، 10)
ترجمه: در حقیقت مؤمنان با هم برادرند پس میان برادرانتان را سازش دهید و از خدا پروا بدارید امید که مورد رحمت قرار گیرید.
شیعه و سنّی، هر دو معتقد به «إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعونَ» هستند، یعنی به یک مبدأ و معاد معتقد میباشند؛ یعنی جهانبینی توحیدیِ واحدی دارند - هر دو به «اشهد ان لا إله الاّ الله» و «اشهد انّ محمّد رسول الله» اعتقاد و ایمان دارند؛ هر دو معتقدند که رسول الله صلوات الله علیه و آله «خاتم النبیین و المرسلین» میباشد و کتاب آسمانی او «قرآن کریم» است که بین شیعه و سنی یکیست. هر دو کعبه معظمه را قبله میدانند و هر دو در آیینهای عبادی و خطوط اصلی زندگی یک روش دارند و بایدها و نبایدهای (احکام) آنان در بسیاری از کلیات و حتی جزئیات یکی است. آیا این همه، برای برادری کافی نیست؟
اختلاف:
ممکن است بگویند که خیر، بلکه ما در مسئله «ولایت و امامت»، با یک دیگر اختلاف داریم. خُب داشته باشیم، مگر همه شیعیان از ولایت و امامت درک و شناخت واحدی دارند و مگر در عمل همه در یک حدّ «ولایی» هستند؟ یا مگر اهل سنّت همه عالم و مجتهد و فقیه و حکیم هستند و مگر همه آنها در مسئله «ولایت و امامت» یک نظر دارند؟
مشکل اساسی این است که نه ما (منظور عموم است و نه خواص و نوادر) تشیع را درست شناختهایم و نه آنها تسنن را درست شناختهاند.
عوام (یا عموم) شیعه گمان میکنند که هر کس نامش سنّی شد، لابد با امیرالمؤمنین علی علیهالسلام، سیدة النساء العالمین فاطمه زهراء علیهاالسلام، امام حسن، امام حسین و سایر ائمه اطهار علیهمالسلام مخالفت و دشمنی دارد! در حالی که نه در منابع و کتب معتبرشان چنین است و نه در اذهان عمومی مردمشان، و البته خواص دشمن در میان شیعه و سنّی همیشه و همه جا بوده و هستند و خواهند بود.
بالاخره آنان نیز چون ما حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام را اولین مسلمان و آخرین خلیفة المسلمین میدانند. پس اگر هر دو فکر کنیم، متوجه میشویم که بالاخره پس از تفرقی، مجدداً در یک نقطه با هم متحد شدیم.
امروز نیز مگر میلیونها مسلمان در سرتاسر جهان، در افریقا، کشورهای عربی و حتی امریکا و اروپا، پیرو و حامی «ولایت فقیه» هستند، عاشق امام خمینی (ره) و امام خامنهای بوده و هستند، اکثراً اهل سنّت نیستند؟! و مگر مسلمانان فلسطین، لبنان، غزه، افغانستان، عراق و سوریه همه شیعه هستند که ما این چنین از حقوق آنان دفاع میکنیم و برای این مواضع اسلامی و به حق خود، زحمات و فشارهای بسیاری را متحمل میگردیم؟ این همان وحدت و برادری حول محور اعتقادی واحد است که دشمن را هراسناک نموده است.
وهابیت :
البته همانطور که بیان شد، اختلافات شناختی بسیاری بین همه مذاهب و شاخهها در یک مذهب واحد و پیروان هر یک از آنان وجود دارد و حتی در احکام تفاوتهایی وجود دارد، مثلاً بنا بر فقه شافعی، ازدواج با دختر حنفی مجاز نیست، اما دلیل نمیشود که وحدت و برادری از بین برود.
منتهی دقت داشته باشیم که «وهابیّت» اساساً نه شیعه است و نه سنّی، بلکه یک سازمان تأسیس شده توسط انگلیس و فراماسون است که اکنون نیز در خدمت آنها به مرکزیت صهیونیسم بینالملل و امریکاست و بازوی اجرایی کفر ابلیسی در تشدید اختلاف و شکاف بین همه مسلمانان و از جمله شیعه و سنّی شده است.
وهابیت، به رغم آن که از بدو پیدایش تا کنون تعداد بیشتری از مسلمانان اهل سنّت را نسبت به اهل تشیع، قتل عام، نسلکشی و ترور کرده است، خود را از اهل سنّت و آنان را از خود میخواند و متأسفانه بسیاری از اذهان عمومی اهل سنّت نیز دانسته و نادانسته این معنا را قبول کردهاند.
مگر میتوان گفت: معاویه، یزید، حجاج بن یوسف، هارون، مأمون و کلاً حکام و عوامل بنی امیّه و بنیالعباس اهل تسنن بودهاند و یا رضا و محمد رضا پهلوی اهل تشیع بودهاند؟!
اهل سنّت و اهل شیعه، اگر میخواهند مؤمن، متقی، بصیر و عاقبت به خیر باشند، نه تنها باید مؤمن و عامل به اصیلترین منابع اسلامی که همان «قرآن کریم» و «سیره نبوی» است باشند، بلکه باید دقت کنند که هیچ گاه از امامان مذاهب یا در واقع مراجع خود سبقت نگیرند.
افتخار امام اعظم، ابوحنیفه تحصیل نزد امام صادق علیهالسلام بود – امام شافع در قصیدهای بلند و زیبا اظهار میدارد که اگر حبّ علی و آل علی (علیهمالسلام)، رافضی بودن است، من خود اول رافضی هستم. امامان چهار مذهب نیز فقیه و مجتهد بودند و فقهی تدوین کردهاند.
پس، باید برادری را حفظ کنیم – برادری را تقویت کنیم – اختلافات را اصلاح کنیم و مقابل دشمن واحد که همان اسکتبار، کفر و ظلم جهانی است «وحدت» کنیم، نه این که به تحریک آنها مقابل یک دیگر صفآرایی نماییم.
امام خمینی (ره) :
«اسلام اقلیتهای مذهبی را در مملکت ما محترم میشمرد. و همین طور در اسلام، بین شیعه و سنی ابداً تفرقه نیست؛ بین شیعه و سنی نباید تفرقه باشد. باید وحدت کلمه را حفظ کنید. ائمهی اطهار ما سفارش کردند به ما که بپیوندید با هم؛ و با هم اجتماعمان را حفظ کنیم. و کسی که این اجتماع را بخواهد که به هم بزند، یا جاهل است و یا مغرض. و نباید به این حرفها گوش بکنند.
برادران سنی ما نباید به یک تبلیغاتی که از طرف دشمنان اسلام میشود ترتیب اثر بدهند. ما با آنها برادر هستیم، آنها با ما برادر هستند. این مملکت مال همۀ ماست، مال همۀ ما. مال اقلیتهای مذهبی، مال مذهبیون ما، مال برادران اهل سنت ما. همهی ما با هم هستیم.»
«امیدواریم که خداوند ما را تأیید کند برای اینکه اسلام را آنطور که هست، در خارج محقق کنیم تا اینکه همه بدانند که اسلام برای همه است؛ و برادرهای سنی ما بدانند که تبلیغاتی که میشود که ما با آنها چه هستیم، صحیح نیست. همۀ ما برادریم، حقوقِ همه محفوظ است؛ همه مساوی هستیم.»
امام خامنهای مد ظله العالی :
«دشمن میخواهد با این کار، آتش نزاعهاى شیعه و سنى را تقویت کند؛ لیکن جامعهى بزرگ شیعى، خانوادهى بزرگ پیروان اهل بیت نشان دادند که فریب این بازى را نمیخورند. برادران اهل سنت هم در بسیارى از نقاط این کار را محکوم کردند (اشاره به نبش قبرها، اهانت به حرمها، بیرون کشیدن جسدها و نیز سایر رفتارهای وهابی، تکفیری و سلفی)؛ آنها هم آگاهى و بینش خود را نشان دادند. این باید ادامه پیدا کند.» (16/02/1392)
«مسئلهى غدیر براى ما شیعیان پایهى عقیدهى شیعى است. ما معتقدیم که بعد از وجود مقدس نبى مکرم اسلام (صلّى اللَّه و علیه و اله و سلّم) امام بهحق براى امت اسلامى، امیرالمؤمنین بود؛ این، پایه و مایهى اصلى عقیدهى شیعه است. معلوم است که برادران اهل سنت ما، این عقیده را قبول ندارند؛ جور دیگرى نظر میدهند، جور دیگرى فکر میکنند؛ این شاخص وجود دارد. لکن همین قضیهى غدیر در یک نقطه وسیله و مایهى اجتماع امت اسلامى است و او شخصیت امیرالمؤمنین است. دربارهى شخصیت و عظمت این انسان بزرگ و والا بینِ مسلمین اختلافى نیست.» (27/9/1387)
منبع: پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات