زینب امام رضا علیه السلام

می گویند قریب یک سال پس از هجرت امام رضا(علیه السلام)، از مدینه به خراسان، به قصد دیدار برادر؛ بار سفر پیچید و به علت غلبه بیماری بر آن وجود شریف، به خصوص در این دیار رحل اقامت افکند و جان به جان آفرین تقدیم نمود و مرقد مطهر خود را زیارتگاه شیعیان و شیفتگان اهل بیت عصمت و طهارت(علیه السلام) قرار داد.

دیدار برادر، آن هم برادری شفیق و یگانه، بسیار شوق انگیز است، ولی یقیناً هدف باید بسیار بالاتر از این بوده باشد که کسی چنان غریبانه، آثاری چنین عظیم در درازای زمان با خود همراه آورده است.
در این میان، تاریخ اگر چه همه واقعیتها و حکایتهای خود را برای آیندگان حفظ نکرده و جزییات سفر آن بزرگوار را بیان ننموده است، اما چه باک که با انتساب و اتصال این مقام عالی قدر به خاندان ولایت و امامت(علیه السلام)، طریق شناخت و معرفت آن وجود گرامی، چندان مشکل نخواهد بود.
ضمن آنکه با مشاهده این خبر و اخبار دیگری در این ردیف که بیان می کند «هارون الرشید»، خلیفه منحوس عباسی، سالیان دراز امام موسی بن جعفر(علیه السلام) را به زندان افکند و یا دیگر ملعون پس از وی، ولایت عهدی را بر امام علی بن موسی الرضا(علیه السلام) تحمیل نمود و یا... گهگاه گمان می رود که موضع معصومین بزرگوار در برابر خلفای جور زمان خود غیرفعال بوده است، اما با نگرشی عمیق تر، در صبر طولانی آنان، چیزی جز کثرت اشتیاق تاریخی اقامه کلمه حق و کثرت محبت بر هدایت تاریخی نسل بشر نمی بینیم.

معصوم(علیه السلام) در رسالت تکوینی و تاریخی خود، جریان بغض و عداوت را به خوبی می شناسد، لذا هر زمان در برابر دشمنی قرار دارد که هم با گذشته اش آشناست، که ریشه در تاریخ دارد! و هم بر آینده اش آگاه است، که امتداد عداوت او را می بیند! بر این اساس دشمن امام موسی کاظم و امام رضا(علیه السلام)، محدود به هارون و مأمون و یا هرگونه دشمن مقطعی دیگر نیست، بلکه موضوع فعل معصوم در گام اول، رویارویی با ابلیس تاریخ در هر لباس و حجابی است و حال آنکه این دو فقط جزیی از تجسد عینی ابلیس تاریخند که با خاصه کظم غیض رضوی و رضای رضوی و... تا آخر تاریخ، منکوب و در لهیب فرعونیت خویش مقهور ماندند.
معصوم از آن جهت که ولی رشد و هدایت تاریخ است؛ به حقیقت می داند که چه تصمیمی بگیرد و چگونه ضربه ای بر دشمن وارد آورد که به خشکاندن ریشه کفر و نفاق در تاریخ و گشودن باب هدایت بر خلق بشر منجر گردد. زیرا ظرفیت معصوم، ظرفیت مشرف و ناظر بر همه ابعاد تاریخ و هرگونه فعل معصوم، فعل تاریخی و حیات ساز است.
سکوت معصوم(علیه السلام)، عالم را از فیض شنود کلام خدا محروم می گرداند.
گریه معصوم(علیه السلام)، عاطفه تاریخ را به لرزه می آورد.
مظلومیت معصوم(علیه السلام)، امکان ظلم و جور را در بستر تاریخ فراهم می آورد.
قیام معصوم(علیه السلام)، مردم عالم را به اعتراض علیه کفر و بیداد وامی دارد.
غیبت معصوم(علیه السلام)، خلق تشنه را در قحط زلال صداقت می گذارد و...
هجرت معصوم(علیه السلام)، برای جریان هدایت در عصر ظهور، مأوا می سازد و از این جهت است که هجرت دختری از خاندان امامت و ولایت، به یک هجرت تأثیرگذار تاریخ تبدیل می گردد. زیرا ایشان اگر چه غیر از چهارده معصوم(علیه السلام)، ولی در افق بسیار بالایی متولی به ولی زمان خود بودند.

تحت توجهات و عنایات خاص ولی زمان پرورش یافته و رنگ خلق و خوی و ملکات الهی را به خود پذیرفته اند، همانند امام، فکری جز استعلای اسلام ناب محمدی(صلی الله علیه وآله) نداشتند و در این راه به تبعیت از مولای خویش در برابر شداید و مصایب دوران سیاه عباسی چنان استقامت ورزیدند که در نهایت مأمون، خلیفه وقت به پندار حفظ حکومت غاصبانه خود، چاره ای جز حمله به کاروان مهاجرتی آل رسول(صلی الله علیه وآله) نیافت و کوچک و بزرگ و زن و مرد آنان را در هر کجا یافت، به شهادت رساند.
اما زهی خیال باطل که با این کار، شیعه از ناشناخته ماندن در عصرهای تاریخ نجات یافت، زیرا نقش این هجرت نه فقط جایگاه جغرافیای معنوی و اهرم جذب قلوب، بلکه موطن جغرافیایی طبیعی شیعه را نیز تغییر داد.
شهادت و پراکندگی قبور امام زادگان در شهرها و روستاهای مختلف ایران و تأثیر آن در شکل گیری فرهنگ شیعه و توجه و توسل به اهل بیت عصمت و طهارت(علیه السلام)، کمتر از تأثیر مساجد در شکل گیری فرهنگ اسلام نیست.
شعایری که شیعه را به عنوان شیفته اهل بیت(علیه السلام)، به عنوان انسانهایی که معصومین(علیه السلام) را فوق انسانهای عادی می دانند، به عنوان انسانهایی که برای معصوم، زنده و مرده قایل نیستند و ایمان دارند که معصومین(علیه السلام) قدرت نفوذ در جان و مال آنها را دارند، می توانند مریض را شفا دهند، می توانند حاجتها را برطرف کنند، مقام شفاعت دارند و می توانند انسانها را دستگیری کرد ه و آنها را از حضیض ذلت و مسکنت و معصیت، خارج و در عز، آبرومندی و شرف و طاعت الهی داخل کنند، این اعتقاد شیعه نسبت به ائمه معصومین(علیه السلام)، از ابتدا بر محور زیارت امام و امامزاده ها شکل گرفته و لذا پراکندگی آنها در شهرها و نواحی مختلف، باعث گسترش اعتقاد تشیع در دنیای اسلام شده است.
در این میان، مهمترین عامل پراکندگی امامزاده ها و شکل گیری جوامع حول آنها، هجرت امام رضا(علیه السلام) از مدینه به خراسان و هجرت حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها) از مدینه به قم به عنوان مهمترین هجرت پس از آن است.
تصادفی نیست که پس از گذشت 1200 سال، چراغ قبور شریف آن بزرگواران روشن مانده و از میان همه آنها، بخصوص مرقد مطهر حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها) قبله آمال ارباب معرفت و مرکز اجتماع علما و پرورش مفاخر و مرکز نشر علوم آل محمد(صلی الله علیه وآله) شده است.

هر چند سرزمین قم و اهل آن نسبت به مردم و شهرهای دیگر، قبل از ورود حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها) به این دیار، ویژگی و برتریهای خاصی داشت، اما از آن جهت که شیعه بدون زیارت، حیات ندارد، هرگز ممکن نمی شد که در این سرزمین زیارتگاهی نباشد، ولی مرکز تشیع واقع شود.
در این میان، خواست الهی بر حضور و وجود فاطمه معصومه(سلام الله علیها) تعلق گرفت که این خاک برگزیده را به زیور قدوم مبارک خود آراسته و به نور مرقد مطهر خود متجلی سازد و بدین ترتیب این شهر کهن، حرمت و قداست خود را مرهون و مدیون وجود شریف دخت گرامی امام موسی بن جعفر(علیه السلام) است که بر محور تشیع علوی نظام و استقرار یافته و مرکز نشر علوم و معارف اهل بیت عصمت و طهارت واقع گردیده است.
این امر نمایانگر عظمت شأن و منزلت رفیع این گوهر پرفروغ محمدی(صلی الله علیه وآله) و حاکی از ظرفیت و قدرت بسیار بالای روحی و معنوی آن حضرت در هدایت و تصرف قلوب شیعیان است که استمرار آن، زمینه پرورش یاران بقیة ا... و موجبات شکل گیری دولت حقه الهی را پدید می آورد.


منبع: راسخون