وصیت نامه پاسدار رشید اسلام سردارشهید یوسف بردستانی

نام پدر: غلام     |     نام مادر: فاطمه احمدی
محل تولد: بردخون     |     تاریخ تولد: 1334/01/02
تحصیلات: ششم ابتدایی     |     وضعیت اشتغال: پاسدار
محل شهادت: شلمچه     |     تاریخ شهادت: 1365/11/03
مسئولیت هنگام شهادت: معاون گردان    |     محل دفن: گلزار شهدا بردخون

(10تصویر از سردار شهید یوسف بردستانی | مصاحبه با سردارشهید یوسف بردستانی | سخنرانی آیت الله حسینی بوشهری در مراسم هفتمین روز از تدفین سردار )

بسم الله الرحمن الرحیم

«ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون»

مپندارید آنان که در راه خدا کشته شدند مردگانند، بلکه زندگانند و نزد خدای خویش روزی خوارند.

به نام خدا و درود و سلام بر اولیاء خدا به ویژه پیامبران بزرگ الهی خصوصاً پیامبر بزرگ اسلام، حضرت محمد بن عبدالله(ص) که با کتاب خود «قرآن» و دین خود «اسلام» ما را به راه راست هدایت و راهنمایی فرمودند. و با سلام به رهبر کبیر انقلاب، قلب تپنده امّت اسلام که با قیام و نهضت خود پس [از] سال ها که اسلام توسط مشرکان و یزیدیان زمان می رفت که نابود بشود، جانی دوباره به اسلام و روحی تازه به قالب خالی مسلمانان عطا فرمودند و با سلام بر حافظان انقلابش، رزمندگان اسلام و سلام به ارواح پاک شهیدان و شهیدان زنده انقلاب، معلولین انقلاب...

اکنون که [با] قلم بروی کاغذ می نگارم، به یاد دارم که چند بار وصیت نامه نوشته ام به این امید که زنده برنگردم و شهادت در راه خدا نصیبم گردد، اما چه کنم که سعادت شهادت نصیبم نگشت. اکنون امیدوارم که خداوند این بار توفیق شهادت در راه خودش را نصیبم بگرداند. ان شاء الله البته می دانم که رسیدن به مقام و درجه شهادت و لقاءالله و زیارت خداوند مختص افراد صالح و پرهیزکار است و گنهکاران را در آن مقام جایی نیست، لکن در اینجا توبه و ندامت خود را با کمال شرمندگی به پیشگاه حضرت باری تعالی می برم، امیدوارم که به حق محمد و آل محمد خداوند بر من ترحّم نماید و از گناهان و تقصیراتم درگذرد. خداوندا مرا ببخش به خاطر شاکر نبودنم و مرا ببخش به خاطر قدردانی نکردن از نعمت های تو و مرا ببخش به خاطر بی اعتنایی به احکام و دستوراتت و ما را ببخش به خاطر فراموش کردن خودمان که چه بودیم و چه شدیم...

برادران و خواهران! مردم مسلمان ایران! خوشا به حال کسانی که کار برای خدا (را) فراموش نمی کنند و کار های خود را مخلصانه برای خدا انجام می دهند که این کارها باعث جدایی از شر شیطان و نجات پیدا کردن انسان است. لذا اخلاص در عمل و امور را پیشه خود قرار دهید و اعماتان هر چند قلیل باشد برای خدا باشد. و آگاه باشید که هر جا کار برای خدا نباشد اختلاف هست و جایی که اختلاف باشد خودپرستی و هوا و هوس در همان جا وجود دارد. همیشه به یاد خدا باشید و هر وقت مصیبت و ناراحتی برای شما پیش آمد از محمد(ص) و خاندانش استمداد بطلبید و بدانید که کسانی که دنبال راحتی دنیا هستند، به خوشی آن دنیا نخواهند رسید و آخرتی ندارند. جهاد در راه خدا می باشد و افرادی که مایل به داشتن آخرتی جاوید هستند، باید شرکت در جبهه ها [را] فراموش نکنند و خود را برای رنج ها و مصیبت ها آماده سازید و دل قوی دارید که خداوند یار (و) پشتیبان شماست.

سخنی با پدر و مادر عزیزم:

امیدوارم که سلام ناقابل مرا بپذیرید و از اینکه سال ها باعث رنج و زحمت شما شدم مرا ببخشید. و من اعتراف می کنم که فرزند خوبی برای شما نبودم و نتوانستم حقوق شما را ادا نمایم؛ ولی به شما اطمینان می دهم که تحمل این امور خود عبادتی بسیار بزرگ است. تلاش نمائید هر چه در توان دارید در راه اسلام و قرآن و این انقلاب و امام هدیه نمائید و بدانید که ما فرزندان شما امانت هایی هستیم از آن خداوند نزد شما. سرافراز باشید که امانتدار خوبی بوده اید و در عزای من گریه [نکنید] و ناراحتی به خود راه ندهید. هروقت خواستید به یاد من گریه کنید، به یاد امام حسین (ع) و مصیبت های آن حضرت گریه کنید. پدر عزیزم! از اینکه تربیت تو مرا به راه اسلام و قرآن کشانید از تو بسیار متشکرم. امیدوارم که در ثواب شهیدان راهش شریک باشی و تو ای مادر خوبم که زحمات بسیار زیادی برای من کشیده ای! من هیچ وقت تو را فراموش نمی کنم و از شما می خواهم برای آمرزش همه مومنین، به خصوص بنده حقیر (دعا کنید) و همچنین دعا برای امام و پیروزی رزمندگان را فراموش نکنید و مرا حلال کنید. شما برادرانم! امیدوارم که مرا ببخشید، اگر برادر خوبی شما نبودم. تنها از شما می خواهم که اسلام و امام و انقلاب را تنها نگذارید اگر چه به قیمت جان و مال تان تمام بشود. بچه های مرا فراموش نکنید؛ و شما خواهرانم! همانند همه خواهران شهدای ایران، زینب وار باشید. در عزای من گریه و زاری نکنید. اگر سخنی در این ایام از من دیده اید که مایه رنجش شما شده است، مرا ببخشید. و سخنی با همسرم: امیدوارم از این که در این مدت نتوانستم همسر خوبی برای تو باشم مرا ببخشید. اگر سخن یا سختی در این ایام از من شنیده اید که مایه رنجش شما شده است، مرا ببخشید. امیدوارم که همانند همه زنان شهدا، خود را مهیا ساخته باشید و بدان که جهاد تو تربیت فرزندانم ابوذر و حیدر و محسن می باشد. امیدوارم آنها را طوری تربیت کنی که آماده برای دفاع از حریم اسلام و قرآن بشوند.

پدر عزیزم! امیدوارم که فرزندان مرا فراموش نکنید و در تربیت آنها کوشا باشد و آنها را پدری نمایید و نگذارید که احساس یتیمی نمایند. موتور سیکلت مرا بفروشید و (به همراه) مبلغی پول که پهلوی برادرم محمد هست، نصف آن را بدهید به سپاه بوشهر و نصف دیگر آن را بدهید به سپاه دلوار تا خرج بکنند. مقدار پولی را هم که در بانک دارم سه سال نماز و روزه ام را انجام دهید.

از همه دوستان و رفیقانم حلالیّت می طلبم و همه شما را به خدا می سپارم. امام را فراموش نکنید. فاتحه برای ما را هم فراموش نکنید.

والسلام – یوسف بردستانی

 

برگرفته از: کتاب به دریا پیوستگان - اثری از استاد مجید عابدی (شهیدنامه سردار شهید یوسف بردستانی) - ص71تا74

______________________________
مطالب مرتبط:
سردار شهید شجاع دل بوشهری کیست؟ +تصاویر