پای کلام دلنشین استاد حجت الاسلام والمسلمین قرائتی درنگی میکنیم تا با مروری بر این دعای شریفه، درسهای نهفته در آن را بیاموزیم.
1ـ علاقه به امام زمان علیه السلام باید جمعی باشد.
در دعای عهد داریم که: «اللَّهمَّ بَلغَ مَولَانَا الاَمامَ المَهدِیَّ القَائِمَ بِاَمرِ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ عَلَی آبَائِهِ الطَّاهِرینَ عَن جَمیِعِ المُومِنیِنَ والمَومِنَات»، به امام زمان ابلاغ کن، از طرف چه کسی؟ «عن جمیع» از طرف همه مؤمنین و مؤمنات «عن جمیع المؤمنینَ والمُؤمنات» این خودش یک مطلب مهمی است.
2ـ امام جهانی باید مریدش هم جهانی فکر کند.
وقتی زیارت میرویم بگوییم که این زیارت به نیابت از همهی مؤمنین و مؤمنات. صدقه میدهیم بگوییم. دفع بلا از همهی مؤمنین و مؤمنات بشود. نگوییم: خدایا، مؤمنینی که در این مسجد نماز خواندند بیامرز. حالا مؤمنینی که در مسجد دیگر نماز خواندند چه؟ همه را بگو. چرا میگویی: خدایا کسانی که در این هیأت سینه زدهاند. چقدر تنگ نظر هستی! چقدر فکرت کوچک است. مگر تو منتظر امام بینالمللی نیستی؟ امام جهانی باید مریدش هم جهانی فکر کند. کسی که منتظر اصلاح عمومی است، باید خودش هم عمومی فکر کند. خودم و بچهام و هیأتم و مسجدم و برایش هیچ فرقی نکند. «عَن جَمیعِ المُؤمِنینَ و المُؤمِنَات.»
3ـ علاقه به امام زمان علیه السلام بدون مرز است.
این علاقه بدون مرز، از کجای دعای عهد فهمیده میشود؟ این جمله که میگوید: «فِی مشَارقِ الارضِ و مغَاربَها» در مشرقها و مغربها، «وَسَهِلهَا وَجَبَلهَا»
زمینهای هموار و کوهستانی، «و بَرِّها و بَحرها» دریا و خشکی، ببینید این دعا چقدر سازنده است. چه اصراری داریم که بگوییم من چه هستم و من چه هستم؟ همه، دریا و خشکی. سطحی و کوهستانی، مشرق و مغرب، علاقه بدون مرز. خیلی قشنگ است.
4ـ شریک کردن والدین در دعا و زیارت برای امام زمان علیه السلام
در دعای عهد میگویی: ای امام زمان! سلام میکنم از طرف خودم، و از طرف «والدیَ» (= پدر و مادرم) و «وُلدی» (= فرزندانم)؛ یعنی هم نسل گذشته، هم نسل آینده را در نظر میگیری.
5ـ چه مقدار به امام زمان علیه السلام صلوات بفرستیم؟
این دعا می گوید که : «و زِنهَ عَرشِ الله و مدادَ کَلمِاتِه» به مقدار وزن عرش خدا و به مقدار کلمات الهی، «و مُنتهَی رِضَاه» به اندازه آخرین درجهی رضایت او، «وَعَدَدَ مَا احصَاهُ کِتَابُهُ» به عدد آنچه کتاب شمارش کرده، «وَ احَاطَ بِهِ عِلمُه» به عدد علمت.
یعنی مهدی جانای امام زمان! سلام بر تو به عدد وزن عرش، به عدد هر چه که نوشته شده، به عدد هر چه خدا بر آن علم دارد... به تو سلام و درود میفرستم.
6ـ اعلام هر روزه علاقه به امام زمان (علیه السلام)
یک کسی هر روز زنگ میزند که آقا دوستت دارم. میگوید: «اللَّهم أجَدِّدُ لَهُ فِی هَذَا الیَومِ وَ فِی کُلُ یَوم» مهدی جان، امروز و هر روز، «اُجَدِّدُ» یعنی بیعتم را تجدید میکنم.
7ـ علاقه رو به رشد
علاقهی رو به رشد یعنی چه؟ میگوید: «عَهداً» بعد از عهداً میگوید «وَ عَقداً» بعد از عقداً میگوید «وَ بَیعهً» الله اکبر! چه خبر است؟ مهندسیاش را میبینید.
عهد یعنی تعهد، در دعای عهد میگوییم: ای امام زمان! سلام و صلوات بر تو، این سلام من عهد است. یعنی با تو تعهد میکنم. تعهد میکنم یعنی قرار میگذارم بین خودم و خدا، بعد میگوید: «عهد» کَم است. پر رنگش کن، «عقد». دو نفر ممکن است با هم عهد ببندند، وعده داشته باشند، اما به هم گره نخورند. «عقد» یعنی گره.
ممکن است عهد باشد، عقد هم باشد، اما تسلیم نباشد. میگوید: «وبِیعهً»، تسلیم است. یعنی باز هم پررنگش میکند. «عهداً» تعهد با حضرت مهدی علیه السلام، «عقداً» عقد با امام زمان علیه السلام، «وبیعهً» بیعت کنید با او و تسلیم شوید.
8ـ علاقه افتخارآمیز
چقدر خوب است این تابلو شود. علاقه حتمی، میگوید: « فی رَقبتِی» یعنی به گردن من «رَقبَ» یعنی گردن. ممکن است کسی علاقه داشته باشد ولی افتخار نکند. میگوید: نه، علاقه افتخار آمیز.
9ـ علاقه همراه با همه مراحل
در دعای عهد میگوید: «وَاجعَلنِی مِن انَصارهِ و اَشیاعهِ وَ الذَّابینَ عَنه وَ اجعَلِنی مِن المُستَشهَدِینَ بَینَ یَدَیهِ» تمام مراحل حضور را داشته باشم. آخر گاهی وقتها انسان یک کسی را دوست دارد در حدی که مثلاً یک میلیون به او وام بدهد. ولی به او میگوید: میتوانم همسفر باشم، میگوید: نه، همسفر نه، بابا این پول را بگیر و خودت برو. عقب ما نیا.
گاهی یک کسی میگوید: عقب من بیا، به تو پول نمیدهم اما میخواهی بیایی در ماشین سوار شو تو را ببریم. یعنی از یک جهت یک جایی پر رنگ است، یک جایی کمرنگ است.
دعا میگوید: خدایا قرار بده مرا «انصَارِهِ»، «وَ اشیَاعِهِ»، شیعه یعنی دنباله رو یعنی من دنبال تو هستم، «انصار» و نصرت در جایی است که نیاز به کمک هست. «وَالذّابّینَ عَنهُ» از تو دفاع میکنم. اگر کسی بگوید بالای چشمت ابرو است، برخورد میکنم. «وَالذّابّینَ عَنهُ» از تو دفاع میکنم. اگر کسی بگوید بالای چشمت ابرو است. برخورد میکنم. «والذابین عنه» ما اجازه نمیدهیم که کسی جسارت کند. غیرت دینی داریم. تعصب داریم و افتخار هم میکنیم. اینکه میگویند: تعصب بد است. آدم متعصبی است، تعصب در کار شخصی بد است. تعصب روی لهجه، فارس از فارس، ترک از ترک، لر از لر، عرب از عرب، عجم از عجم، این تعصبها بد است. یعنی به خاطر لهجه کمکش میکنم. به خاطر همشهریگری تعصب میکنم. در انتخابات میگویم چون این همشهری من است. فامیل من است. همسایه من است. این تعصبها بد است. اما اگر فهمیدی یک چیزی حق است، دیگر، باقیها باطل است. آنجا که حق است باید تعصب داشته باشی. انحصار طلبی در حق خوب است. اولین انحصار طلب، خود خداست. چون میگوید: «لا اله» هیچ کس را قبول ندارم، «الا الله»! جز خدا، باقیها را دور بریز.
10ـ علاقه عاشقانه
در دعا میگویی: «طَائِعاً غَیرَ مُکرَهٍ» یعنی مهدی جان! من که در دعای عهد با تو سلام میکنم، از روی عشق زیارت میکنم نه روی اکراه!
11ـ علاقه و عمل در خط رضایت او
«عَلَی طَاعَتِکَ وَطَاعهِ رَسُولِک» یعنی مهدی جان! من را از شیعیان قرار بده. منتها طبق آن چیزی که تو گفتی. هر استقامتی مهم نیست. استقامتی مهم است که «قالُوا رَبُّنَا اللهُ ثُمَّ استَقامُوا» (فصلت/ 30) استقامت بر اساس الله باشد. این مهم است. «کَما اُمرت»( هود/ 112) یعنی همانطور که مأمور هستی. یعنی طبق امر ما استقامت کن نه طبق یک دندگی و لجبازی و سلیقه. اگر کسی یک سلیقهای داشت و روی سلیقهاش هم استقامت کرد، این استقامت نیست، یک دندگی است. استقامتی ارزش دارد «کما أمرت»، که طبق مأموریت باشد. استقامتی ارزش دارد که در خط خدا و رسول خدا و ولی خدا علیهم السلام باشد: «عَلَی طَاعَتِکَ وَ طَاعهِ رَسُولِک.»
منبع: وبگاه صاحب