چرا همیشه نقل است: "موسی به دین خود، عیسی به دین خود" ؟
از دیدگاه قرآن کریم دین حق، یکی بیشتر نیست و آن اسلام است "إِنَّ الدِّینَ عِندَ اللَّهِ الاسْلامُ"(آلعمران،19) دین در نزد خداوند یکی بیش نبوده، اختلافی در آن نیست و بندگان را جز به آن دین مأمور نساخته است و در تمام کتابهایی که بر پیامبران فرستاده، همان دین اسلام را بیان کرده است. اسلامی که عبارت است از تسلیم شدن در برابر حق (اعم از حق در مقام اعتقاد و عمل) به بیان دیگر; "اسلام" آن تسلیمی است که بنده در برابر آنچه از طرف خداوند نازل شده، چه آنچه مربوط به معارف است یا مربوط به احکام، داشته باشد.
تفاوت پیامبران در شریعت است. "لِکُلٍّ جَعَلْنَا مِنکُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا; (مائده، 48) برای هر یک از شما آیین و طریقة روشنی قرار دادیم."
اختلاف در شرایع به کمال و نقص است نه به نحو تضاد و تنافی. این اختلاف هم در اثر تفاوتی است که در استعدادهای امتهای گذشته و کنونی بوده است.(تفسیر المیزان، علامه طباطبایی;، ج 3، ص 121، انتشارات جامعة مدرسین حوزه علمیه قم.)
انسانهای هر دورهای نسبت به انسانهای دورة قبل، از سطح آگاهی و بینش بیشتری برخوردار بوده و شرایع بعدی نیز از جهت پاسخ گویی به نیازهای بشر، جامعیت بیشتری نسبت به ادیان قبلی خود داشتهاند; پس شرایع بعدی، همیشه از شرایع قبلی کاملتر بودهاند تا به آخرین آنها رسید که برنامة نهایی است; مثل کلاسهای تربیتی و آموزشی که کلاسهای مراحل بالاتر از کلاسهای قبلی خود کاملتر هستند. پیامبران نیز برای این که انسان بتواند در راه پرنشیب و فراز تکامل پیش رود، هر کدام قسمتی از نقشة این مسیر را در اختیار او گذاردهاند تا این که شایستگی پیدا کرد نقشة کلی و جامع تمام راه به وسیلة آخرین پیامبر از سوی پروردگارش در اختیار او قرار گیرد.
پیرو هر شریعت و پیامبری تا قبل از آمدن شریعت و پیامبر جدید، موظّف است طبق شریعت خویش عمل نماید و چنانچه پیش از تشریع شریعت جدید از دنیا برود، برابر با موازین همان شریعت بازخواست میشود; مثلاً یهودیان تا قبل از آمدن حضرت عیسیغ، وظیفه داشتند طبق آیین حضرت موسیغ رفتار کنند و کسانی که قبل از آمدن حضرت مسیحغ از دنیا رفتند، طبق موازین شریعت یهود بازخواست خواهند شد و نیز مسیحیان تا قبل از تشریع شریعت اسلام، وظیفه داشتند بر اساس آیین مسیحیت رفتار کنند و کسانی که قبل از نزول قرآن از دنیا رفتند، بر اساس آیین مسیحیت بازخواست خواهند شد.
پیروان هر شریعت با آمدن پیامبر و شریعت جدید (بر اساس روحیه عبودیت و بندگی) وظیفه دارند به شریعت جدید بگروند و طبق آخرین دستور الهی رفتار کنند; بنابراین جملة "موسی به دین خود، عیسی به دین خود" معنا نخواهد داشت، مگر این که "دین" به معنای "جزا" باشد، در این صورت مفهوم این ضرب المثل ـ بالملازمه ـ آیة "وَلاَ تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَیَ;(انعام،164) میباشد، یعنی هر کس جزای کار خود را میبیند و هیچ کس گناه دیگری را متحمّل نمیشود; چنان که این جمله اگر در مقام بی تفاوتی در مقابل کارهای دیگران استعمال شود، سخن درستی نخواهد بود; زیرا هر مسلمانی بر اساس دستور "امر به معروف و نهی از منکر" موظّف است در برابر کارهای ناشایست دیگران، بی تفاوت نباشد.
در پایان لازم به یادآوری است که در قرآن کریم آمده است که پیامبر اکرمبه مشرکان فرمود: "لَکُمْ دِینُکُمْ وَلِیَ دِینِ ;(کافرون،6) آیین شما برای خودتان و آیین من برای خودم!"; اما پیامبر6 این جمله را زمانی گفت که سعی و تلاش خود را برای دعوت آنان به سوی حق انجام داد، ولی مشرکان نه تنها دعوت و سخن حق را نپذیرفتند; بلکه به آن حضرت پیشنهاد باطلی کردند، و چنان که در شأن نزول این سوره نقل شده، گفتند: "ای محمد! تو بیا از آیین ما پیروی کن، ما نیز از آیین تو پیروی میکنیم، یک سال تو خدایان ما را عبادت کن! و سال دیگر ما خدای تو را عبادت میکنیم..."
خداوند به پیامبر فرمود: به کافران بگو: "من هرگز آن چه را شما میپرستید نمیپرستم! و نه شما آنچه را من میپرستم میپرستید..." (حال که چنین است) آیین شما برای خودتان، و آیین من برای خودم!" (ر.ک: تفسیر نمونه، آیت اللّه مکارم شیرازی و دیگران، ج 27، ص 384، دارالکتب الاسلامیة / تفسیر نورالثقلین، الحویزی، ج 8، ص 340، مؤسسة التاریخ العربی.)
• طریق الفطرة: