هیأت

وصیت نامه بسیجی شهید احمد انیسه

نام پدر: عبداله     |     نام مادر: زینب
محل تولد: روستای سجادیه(بخش بردخون)     |     تاریخ تولد: 1348/11/03
تحصیلات: سوم راهنمایی     |     وضعیت اشتغال: کارگر(کشاورزی)
محل شهادت: منطقه ام الرصاص     |     تاریخ شهادت: 1365/10/04
مسئولیت هنگام شهادت: تک تیرانداز     |     محل دفن: گلزار شهدای بردخون

بسم الله الرحمن الرحیم

وَلا تَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللَّهِ أَمواتًا ۚ بَل أَحیاءٌ عِندَ رَبِّهِم یُرزَقونَ﴿۱۶۹-آل عمران﴾

با درود به رهبر کبیر انقلاب، امام خمینی و با سلام بر شهیدان اسلام از کربلا تا شهیدان انقلاب ایران، و با درود بر خانواده های شهدا که چشم و چراغ این ملت می باشند، وصیتنامه ام را آغاز می کنم:

من فردی هستم که نه برای جاه و مقام و نه برای اینکه بگویید چند بار به جبهه رفته است، به جبهه می روم، فقط هدفم الله است و وظیفه ماست که تا جان در بدن داریم به جبهه حق علیه باطل برویم؛ مانند امام حسین (ع) که نام خود را در دفتر تاریخ ثبت کرد. برویم تا ان شاء الله در این راه مقدس جان خود را فدا کرده که البته بنده قابل این راه مقدس نیستم. ما باید به کمک رزمندگان رفته تا کربلا را آزاد کنیم. به قدس رفته و آن را از چنگ چکمه پوشان غاصب نجات دهیم. در راه شهید کربلا، آن کسی که بدنش در راه خدا پاره پاره شد و حتی فرزند 18 ساله اش را در راه خدا قربانی کرد و طفل شش ماهه را در راه پروردگار فدا کرد و فرزندان و بازماندگانش در دست ستمکاران اسیر شدند و شکنجه دیدند و تنها هدفش زنده کردن اسلام و انتشار اسلام در جهان بود، تا یک قطره خون در بدن داریم جانفشانی کنیم.

این جنگ هر چقدر طول بکشد، ما در خط مستقیم الله جان فدا خواهیم کرد. مرگ نه آن قدر تلخ و زندگی نه آن قدر شیرین است که انسان در هراس باشد و چه خوش مرگی که در راه الله باشد.

در آخر، وصیتم به پدر و مادرم این است که راه مرا و تمام شهدای اسلام را ادامه دهند و خواهرانم حجاب را رعایت کنند که این حجاب، سنگر است.

به هموطنانم سفارش می کنم که از خط امام که همان خط مستقیم الله است، جدا نشوید و در راه راست قدم بردارید و در این راه بجنگید که جنگ کردن در راه اسلام شیرین است.

دیگر عرضی ندارم و از خداوند بزرگ طلب آمرزش میکنم.

زنده و جاوید ماند هر که نکونام زیست

در عقبش ذکر خیر زنده کند نام را

احمد انیسه - مورخ 1365/07/11