وصیت نامه پاسدار شهید یحیی درویشی
نام پدر: عباس | نام مادر: سکینه
محل تولد: بردخون کهنه | تاریخ تولد: 1348/10/01
تحصیلات: پایان دوره ابتدایی | وضعیت اشتغال: پاسدار
محل شهادت: پل بعثت | تاریخ شهادت: 1367/04/26
مسئولیت هنگام شهادت: فرمانده دسته | محل دفن: گلزار شهدا بردخون کهنه
بسم رب الشهدا والصدقین
" وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ یُقْتَلُ فی سَبیلِ اللَّهِ أَمْواتٌ بَلْ أَحْیاءٌ وَ لکِنْ لا تَشْعُرُونَ "
« و به آنان که در راه خدا کشته شوند مرده نگویید ، بلکه زنده ابدی هستند و لیکن همه شما این حقیقت را درنخواهید یافت »
اینجانب فرزند کوچک امت حزب الله یحیی درویشی، سلام خالصانه ام را به درگاه منجی عالم بشریت و نائب به حقشان روح الله این بت شکن تاریخ و شهدای راه دین مقدس اسلام و مفقودین و معلولین وبرادران اسیر دربند عراق و خانواده های معظم شان و پیروان مکتب حسین (ع) تقدیم می دارم هم اکنون که دارم قلم بر روی کاغذ می نگارم تا به عنوان وصیت نامه خویش کلماتی را بر زیر قلم بکشم، در یکی از سنگرهای جبهه های جنوب کشور اسلامی مان هستم. در جایی هستم که با رشادت های برادران عزیز شهیدم برق ازادی بر آن گسترانیده شده است و من مفتخرم که خداوند بزرگ این لیاقت را نصیبم کرده تا به جایی و دیاری رهسپار شوم که قبل از من مؤمنانی محض در این دیار بوده اند و از این مکان های مقدس عروج کرده اند و از خاک به افلاک رهسپار گردیده اند و به اوج سعادت رسیده اند. خداوند را سپاس می گویم به خاطر آن همه لطف و مرهمت که مرا در برهه ای از عصر آفریده ای که از نعمت اسلام برخوردار باشم و در راه تو و در جبهه تو شریک بندگانت باشم. خداوند دعای این بنده گناهکارت این است که تا مرا به درجه آمرزش گناهان نرسانده ای، از این دنیا مبر.
و شما ای همشهریان گرامیم! این را بدانید که بندگان خدا راهشان را خوب شناخته اند وخیل اردوگاه نبرد را نزدیک ترین راه به تقریب خدایشان می دانند. مبادا زمانی به شما فرا رسد که جبهه های جنگ، این میعادگاه های عبادت از شما مومنان خالی شود. مبادا این همه شهید نثار شده در راه اسلام و این همه ایثارگریهای برادران شهید نادیده گرفته شود و از رهبری پیشوای اسلام دست بردارید. شما همچون من پاره های اهن، گرداگرد امام و در راه او پیش بروید و یقین بدانید که پیروزی با شماست و هرگز خسته نشوید؛ زیرا شما رسالتی سنگین بر دوش دارید. باید با دشمنان خارجی و داخلی کشور خویش که نفس شما است، سخت گیرانه پیکار نمائید. دشمنان، شما را به بازیچه نگیرند و مدل های لباس واشیای خارجی، شما را ازجنگ با آنها منصرف و دلسرد نگرداند. و شما ای جوانان عزیز! ایام، ایام خداست؛ با شماست، که نقشه های شوم دشمن نیز بیشتر بر روی شما خلاصه می شود. مبادا زمانی فرا رسد که تبلیغات شوم دشمن شما را از فکر جبهه ها باز دارد. و به شما هموطنان عزیز توصیه می کنم که از رخنه گروههای چپی و ضداسلامی به صفوف فشرده خویش با قاطعیت جلوگیری شود و در صورت مشاهده به مراکز سپاه و بسیج و کمیته اطلاع دهید و در آخر سفارشم این است که مراسم ماه محرم وعاشورای حسینی و ماه رمضان را سال به سال پرشکوه تر برگزار نمایید و شب و روزها برای رزمندگان اسلام وپیروزی اسلام و تعجیل فرج حضرت حجت (عج) دعا کنید و در آخر سفارشم برای مادرم این است که گرچه فرزندی شایسته برایت نبودم، تو خودت مرا حلال کن؛ از آن شیری که به من دادی و شب ها و روزها برای من زحمت بسیار کشیدی. مادرجان! من رفتم ولی سرحوض کوثر منتظرت نشسته ام و به برادران و خواهرانم سفارش می کنم و می دانم که وظیفه برادری به شما به جای نیاوردم، ولی شما برادرتان را به بزرگواری خودتان حلال گردانید و سعی کنید دنباله رو راه خونین یوسف ها، درمانده ها و غلامی ها که راه خونین امام حسین (ع) می باشد، باشید. و ای برادرانم! امام را تنها نگذارید. تفنگ بر زمین افتاده ام را بر دوش گیرید که زمان زمانی است که اسلام نیاز به نیروی مؤمن دارد.
برگرفته از: کتاب به دریا پیوستگان - اثری از استاد مجید عابدی - ص161 تا 163